Web Analytics Made Easy - Statcounter

ضعف‌های فیلمنامه‌ای، نداشتن وجوه دراماتیک، از هم گسیختگی در پرداخت به موضوعات و سیاست‌زدگی همگی باعث شدند که گاندو نتواند نمونه با کیفیت و البته پرمخاطبی برای ژانر امنیتی جاسوسی در صدا و سیما باشد. با این وجود آنچه بیشتر از خود سریال و قوی بودن آن باعث دیده شدن گاندو شد حواشی بود...

 

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سارا عاقلی، رعنامقیسه؛ گاندو از تابستان ۹۸ نامش را بر سر زبان‌ها انداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سریالی در ژانر امنیتی جاسوسی که از شبکه سه سیما پخش می‌شد. سریال‌های امنیتی جاسوسی یکی از جذاب‌ترین ژانرها در دنیا محسوب می‌شوند. آثار پر مخاطبی در جهان با این ژانر ساخته و دیده شده؛ این ژانر در ایران هم عموما از مخاطب نسبتا خوبی برخوردار بوده است.

گاندو البته علاوه بر جذابیتی که به دلیل ژانرش به دست آورده بود، به دلیل پرداختن به مسائل روز جامعه هم مورد استقبال قرار گرفت. همین استقبال و واکنش‌های مختلف به سریال باعث شد تا سری دوم سریال گاندو هم برای نوروز ۱۴۰۰ تولید شود. مجموعه‌ای که البته طبق اعلام روابط عمومی سریال قرار بود سی قسمت باشد اما با اتمام تعطیلات نوروزی به صورت موقت به پایان رسید و همین پایان بی مقدمه باعث شد تا گاندو بیش از قبل مورد توجه مردم، به خصوص در فضای مجازی قرار گیرد.

گاندو سریال خوبی بود؟

فصل اول سریال به موضوع یک جاسوس بین‌المللی به نام جیسون رضاییان می‌پرداخت و روند شناسایی تا دستگیری و تبادل او را همزمان با مذاکرات برجام دنبال می‌کرد. مجموعه‌ای که از ابتدا با دستگیری فرزند یکی از مقامات کشور که در فعالیت‌های اقتصادی غیر قانونی دست داشت، تلاش کرد تا خود را به احساسات عمومی جامعه درباره‌ی رانت و ویژه‌خواری نزدیک کند. بعد از آن در چند قسمت وارد مسئله اصلی سریال یعنی پرونده جیسون رضاییان شد و تا انتها با همین موضوع پیش رفت. فارغ از بازی وحید رهبانی به عنوان کاراکتر کلیدی سریال که توانست ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند، دیالوگ های سیاسی و کنایی گاندو به جنجالی شدن سریال کمک می‌کرد. موضوعی که در سری دوم سریال بیشتر و صریح‌تر هم شد.

گلدرشت بودن دیالوگ‌های بین شخصیت‌های سریال در سری دوم آن درباره موضوعات سیاسی مختلفی که در فضای فعلی کشور وجود دارد به شدت از سریال بیرون می‌زد. صحنه‌هایی از گفتگوی «محمد» و تیمش با دیگر شخصیت‌ها درباره مسائلی مانند ارتباط با کشورهایی مثل روسیه و چین، FATF، تحصیلات و تابعیت خارجی فرزندان مسئولین و موضوعاتی از این دست، سری دوم گاندو را به آفت سیاست‌زدگی دچار کرده.

اتفاقی که در مجموعه اول این سریال کمتر و کمرنگ‌تر رخ می‌داد. از طرف دیگر سری دوم گاندو حتی انسجام خوب و خط واضحی هم در داستان دنبال نمی‌کرد. در گاندو ۱ مخاطب از قسمت های ابتدایی سریال متوجه می‌شد که با یک شبکه جاسوسی روبروست و گام به گام تا رسیدن به کیس اصلی یعنی جیسون رضاییان پیش می‌رفت.

در سری دوم اما همزمان چند خرده روایت در سریال پیگیری می‌شود و ارتباط معنادار و واضحی در بین آن‌ها برای مخاطب ساخته نمی‌شود. دستگیری روح‌الله زم، توقیف کشتی انگلیسی و شبکه جاسوسی سرویس انگلیس در ایران هر کدام در قسمت هایی از سریال دنبال می‌شوند اما حلقه‌های وصل درستی بین آن‌ها وجود ندارد. چند خرده روایت موازی که کشف ارتباط بین آن‌ها مخاطب را گیج می‌کند و در ابهام نگه می‌دارد.

روابط انسانی، قاتل مخاطب برای گاندو

ضعف دیگر گاندو که چه در سری اول و چه در مجموعه دوم آن وجود دارد، نداشتن وجه دراماتیک در قصه است. ویژگی‌ای که سریال‌های خوب این ژانر عموما برای همراهی مخاطب از آن استفاده می‌کنند. وجه خانوادگی «محمد» به عنوان شخصیت اصلی داستان در هر دو سری و به خصوص در گاندو۲ ابتر می‌ماند و به هیچ وجه ساخته نمی‌شود. رابطه او با مادرش و همینطور کاراکتر «عطیه» به عنوان همسرش می‌توانست علاوه بر ساختن شخصیت از «محمد»، یک وجه دراماتیک به داستان اضافه کند و با درگیر کردن احساسات مخاطب او را به سریال نزدیک‌تر کند. و البته مخاطب بیشتری را پای سریال بنشاند.

به طور کلی مسئله روابط انسانی در سریال پررنگ نیست و شاید بتوان گفت نادیده گرفته می‌شود. موضوعی که اتفاقا می‌توانست مانند بسیاری دیگر از آثار موفق در این ژانر، مهمترین نقطه اتکای گاندو باشد. واقعیت این است که گاندو، به خصوص در سری دوم، به دلیل پرداختن به موضوعاتی با درونمایه سیاسی که موافقان و مخالفان زیادی در کشور دارند، آن هم به صورت رادیکال و گل‌درشت، قشر بزرگی از مخاطب را از دست داده؛ مخاطبانی که یا پیگیر مسائلی مانند FATF نیستند و یا مخالف موضع سریال در موضوعات سیاسی هستند. ضعف‌های فیلمنامه‌ای، نداشتن وجوه دراماتیک، از هم گسیختگی در پرداخت به موضوعات و سیاست‌زدگی همگی باعث شدند که گاندو نتواند نمونه با کیفیت و البته پرمخاطبی برای ژانر امنیتی جاسوسی در صدا و سیما باشد.

جنجال‌ها به کمک گاندو آمد

با این وجود آنچه بیشتر از خود سریال و قوی بودن آن باعث دیده شدن گاندو شد حواشی بود؛ این سریال با درون‌مایه‌های سیاسی خود افراد بسیاری را به واکنش واداشت که به جننجالی‌تر شدن آن و بیشتر دیده شدنش کمک می‌کرد؛ حاشیه‌هایی که از سری اول این سریال وجود داشت.

یکی از مهمترین واکنش‌ها به سری اول گاندو از جانب وزارت خارجه بود چراکه در قسمتی از آن کاراکتری مشابه وزیر خارجه طراحی شده بود و داستان به نفوذ تیمِ جیسون رضائیان به درون این ارگان دولتی می‌پرداخت. ظریف هم در واکنش و انتقاد از گاندو به رهبر انقلاب نامه نوشت و در بخش هایی از گله‌مندی خود گفت:«حتی اگر بخشی از این حجم تخریب درست باشد، ادامه خدمت وی در سمت وزارت امور خارجه شرعا جایز نیست.»

در واقع این دومین بار بود که ظریف موضوع استعفای خود را مطرح می‌کرد؛ یک بار به نشانه‌ی اعتراض در زمان حضور بشار اسد در تهران بدون هماهنگی با او و بار دیگر به نشانه ی اعتراض به سریال گاندو. موسوی، سخنگوی وقت وزارت خارجه نیز وجود این نامه‌ی اعتراضی از جانب ظریف را تایید کرد و در انتقاد از سریال گفت:«در سریال گاندو تلاش شده از وزیر و وزارت امور خارجه یک چهره منفعل و بی‌عمل و واداده نشان داده شود.»

انتقاد دولتی‌ها به سری اول گاندو صرفا به وزارت خارجه محدود نماند و حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهور نیز در قالب توییتی اظهار داشت:« دولت نه اجازه و نه پول دارد که سریال بسازد؛ صدا و سیما هم پول ندارد سریال بسازد؛ ولی گویا جای دیگری هست که برای تضعیف دولت هم پول فراوان دارد، هم مجوزها و مشوق‌های لازم را دریافت کرده است و هم می تواند صدا و سیما را الزام به پخش کند؛ با گاندو، گنده نمی شوید.»

واعظی، رئیس دفتر روحانی نیز دیگر مقامِ دولتی بود که در حین پخش سری اول گاندو در جلسه‌ی هیئت دولت نسبته به آن واکنش نشان داد و گفت:«با وزارت خارجه‌ای که امروز در خط مقدم جبهه مقابله با دشمنان است در سریال گاندو برخورد بدی شده است و همچنین این اتفاق درباره وزارت اطلاعات کشور نیز افتاده است؛ در این سریال مطالب دروغ و تهمت بسیار زیاد است. دولت و مسئولین و بخش های مختلف این حق را دارند که شکایت کرده، برخورد و روشنگری کنند.»

سری دوم و دوباره جنجال‌

جنجال میان دولت و گاندو به همین جا ختم نشد؛ زمانی که عوامل گاندو تصمیم گرفتند سری دوم این سریال را هم روانه‌ی تلویزیون کنند، حواشی رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت. فصل دوم این سریال که نوروز امسال مهمان شبکه‌ی‌ 3 سیما بود، پس از پخش چند قسمت و اشاره به جاسوسی یکی از مشاوران وزیر خارجه مجدد با انتقاد ظریف روبرو شد. ظریف در جدیدترین اظهارات خود در قالب یک گفتگوی مجازی در کلاب هاوس گفت:«یک فیلمساز بیاید درباره‌ی بدبختی‌های من فیلم بسازد تا ببینیم چه کسی حاضر می‌شود آن را پخش کند، آن هم فیلمی که حتی یک دروغ و اتهام هم نداشته باشد. گاندو از اول تا آخر دروغ است.»

اظهارنظری که تهیه‌کننده‌ی این اثر را به واکنش واداشت و خبر از فیلمی مستند داد؛ امینی در صفحه‌ی خود در توییتر نوشت:«سریال گاندو دروغ نبوده و نیست؛ این سریال بر اساس اسناد واقعی ساخته شده؛ اسناد و مدارکی که پشتوانه‌ی پژوهشی نگارشی فیلم‌نامه بوده را، در فیلم مستندی در اختیار مردم قرار خواهیم داد.»

غیر از اظهارات جنجالی پیرامون سریال، اکثر قسمت‌های گاندو برای رد شدن از فلیتر سانسور با تاخیر نیم ساعته روی آنتن می‌رفت؛ سانسوری که نشان از حساسیتِ دولت بر وجهه‌ی رسانه‌ای خود در قالب یک سریال داشت؛ یکی از موارد تغییر در دیالوگ‌ها حذف عبارت «تیم مذاکره‌کننده» در یکی از قسمت‌ها بود؛ البته گاندو در سری اول نیز مشمول چنین تغییراتی شده بود؛ مانند جایگزینی عبارت «معاون وزیر» بجای عنوان «وزیر».

اما این پایان ماجرا نبود چراکه گاندو بیشتر از آنکه بر مخاطب تاثیرگذار باشد جنجال‌آفرین بود و با اظهاراتِ گوناگون اعضای کابینه‌ی دولت بیشتر به چشم می‌آمد و در فضای مجازی دست به دست می‌شد. دیگر اظهارنظر دولتی‌ها در انتقاد به سری دوم گاندو مربوط به صالحی، وزیر فرهنگ کابینه بود که در صفحه‌ی رسمی خود نوشت:«کارنامه‌ی کشور در رسانه رسمی در قالب خبر، گزارش، مصاحبه، فیلم مستند، سریال‌های سریالی چنین است: مسئولان چپالگر اموال عمومی و جاسوس خارجی هستند! آیا با این سطح از تبلیغات منفی در تدارک مشارکت حداکثری هستند؟!»

تهیه کننده‌ی سریال نیز در پاسخ به او گفت:«چطور یک سریال که در آن حس اقتدار ملی و امید مردم را تقویت می کند و خط نفوذ انگلیس را به تصویر می‌کشد را تاب نمی‌آورید؟»

محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش در ادامه‌ی سیر انتقادیِ دولتی‌ها به گاندو در توئیتر خود نوشت:«چگونه می‌توان اعتماد ملی و امید به آینده را در نسل نو تقویت کرد وقتی که رسانه ملی چنین تصویری از اداره کنندگان کشور ارائه می‌دهد؟ در رسیدن به مقاصد کوتاه، به اهداف بلند آسیب نرسانیم.»

پایان‌بندی نابه‌هنگام

در سیزدهم فروردین در حالی که فصل دوم گاندو در نیمه‌های داستان خود به سر می‌برد، به یکباره اعلام شد قسمت پایانی آن پخش می‌شود؛ این اطلاع‌رسانی در حالی انجام می‌شد که صفحه‌ی رسمی این سریال در اینستاگرام از ابتدای پخش، تعداد قسمت‌های فصل دوم این سریال را 30 قسمت عنوان کرده بود.

پایان‌بندی ناگهانیِ سریال، گمانه‌زنی را مبنی بر افزایش فشار دولت شدت می‌بخشید؛ ضمن آنکه قسمت پایانی در حالتی غیر معمول و با تاخیر و پیام بازرگانی بسیار طولانی روی آنتن رفت که به شائبه‌ی سانسور هر چه بیشتر آن دامن می‌زد.

امینی تهیه‌کننده‌ی سریال درباره پایان یک‌باره‌ی سریال گفت:«ما برای رسیدن به پخش نوروزی به خاطر درخواست های زیاد مردم و پاسخ دادن به نیاز مخاطب در شرایط سخت کرونایی و با تلاش یک گروه دویست نفری سعی کردیم سریال را برای پخش در نوروز آماده کنیم که امشب پخش در قسمت سیزدهم سریال موقتا به اتمام خواهد رسید؛ امیدواریم در آینده‌ای نزدیک، ادامه‌ی سریال گاندو بدون هیج گونه ملاحظه‌ای روی آنتن برود.»

کوروش کمره‌ای مشاور شبکه 3 سیما نیز پس از اتمام این سریال اظهار داشت:«استقبال از گاندو همه را غافلگیر کرد. انصافا مردم سنگ تمام گذاشتند. حقا باید از رئیس سازمان صداوسیما که در برابر فشارهای عجیب و کم نظیر برخی ایستادگی کرد تا مردم سریال مورد علاقه شان را ببینند و با واقعیت ها آشنا شوند تشکر کرد. منتظر مستندات جذاب از شعبانی باشید. سخن بسیار است.»

آنچه از جانب برخی عوامل سریال رسانه‌ای شد خبر از آماده نبودن قسمت‌های جدید گاندو می‌داد؛ از طرف دیگر تیزر سریال جدید شبکه‌ی 3 چند روز پیش از اتمام گاندو تبلیغ می‌شد؛ موضوعی که باعث شد برخی قطع ناگهانی سریال را ناشی از ادامه‌ی فیلمبرداری عنوان کنند و نه فشارهای دولتی.

ادامه‌ی سریال بعد از انتخابات!

اما در مقابل، برخی دیگر آماده بودن تیزر قسمت‌های بعدی گاندو را نشان از آماده بودن بخش‌های جدید این سریال می‌دانستند و رها شدن یک‌باره‌ی داستان در نیمه‌های آن در حالی که هنوز به نقطه‌ی اوج خود نرسیده بود را غیر منطقی ارزیابی می‌کردند و بی‌تاثیری فشارهای دولتی بر ادامه‌ی این سریال را با توجه به انتقادات فراوان نسبت به آن غیرممکن قلمداد می‌کردند.

 

آنچه در این بین به گمانه زنی مبنی بر فشارهای دولتی شدت بخشید اظهارنظری از جانب مهدی آذرپندار مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه بود؛ او در گفت و گو با خبرگزاری فارس اعلام کرد:«با ورود کاراکتر شارلوت که از ابتدای سریال مخاطب با شخصیت او آشنا شده به ایران برای جاسوسی انگلیس، فصل دوم گاندو ویژه نوروز در شب پایانی تعطیلات موقتا به پایان می‌رسد؛ ادامه‌ی سریال بعد از انتخابات روی آنتن خواهد رفت و امیدواریم که مورد پسند مردم قرار گیرد.»

اظهارنظر آذرپندار تلویحا زمان پخش مجدد گاندو را بعد از انتخابات اعلام کرد که نشان از درگیری عوامل پخش سریال با دولت فعلی داشت. صفحات رسمی این سریال و عواملش خبر از ادامه‌ی این سریال می‌دهند؛ اگرچه زمان دقیقی برای از سر گرفته شدن آن اعلام نشده اما می‌توان حدس زد که گاندو در ادامه‌ی مسیر خود مانند گذشته‌اش عمل می‌کند؛ پر سر و صدا و جنجالی اما خالی از وجوهِ لازمِ داستان‌پردازی.

گاندو البته در تکنیک حتما از سریال‌هایی مثل «خانه امن» جلوتر است اما ای کاش عوامل سریال و البته صدا و سیما سیاست‌‌زدگی را به جای فرم دستاویز جذب مخاطب قرار ندهند چون با این رویه مخاطب قعلی را هم از دست خواهند داد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: گاندو گاندو2 ظریف سریال نوروزی امنیتی جاسوسی سریال گاندو ی این سریال صدا و سیما سری دوم دوم گاندو روی آنتن قسمت ها ی سریال ادامه ی فصل دوم سری اول باعث شد ی دولت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۷۰۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول؛ از Women at War تا Parade’s End

جنگ جهانی اول – که با عنوان جنگ بزرگ (Great War) نیز شناخته می شود – در سال ۱۹۱۴ پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراطوری اتریش-مجارستان آغاز شد و تا سال ۱۹۱۸ ادامه داشت.

به گزارش روزیاتو، جنگ جهانی اول نیروهای قدرت مرکزی یا متحدین (اتریش- مجارستان، بلغارستان، آلمان و امپراطوری عثمانی) را در مقابل نیروهای متفقین (بریتانیا، کانادا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، رومانی، روسیه و بعداً ایالات متحده) قرار داد.

به لطف پیشرفت در فناوری نظامی و تکیه بر جنگ خندقی و هوایی، جنگ جهانی اول دارای سطوح بسیار بالایی از خونریزی و تخریب زیرساخت ها بود. نیروهای متفقین در نهایت پیروز شدند، اما بیش از ۱۶ میلیون نفر تا زمان شروع آتش بس، در این نبرد خونبار جان خود را از دست دادند.

امروزه صدها فیلم برای هرکسی که می‌خواهد درباره ستیزه جویی ها و خشونت های بی‌معنای این جنگ بزرگ بیشتر بداند وجود دارد. با این حال، سریال های تلویزیونی همیشه گزینه بهتری برای کسانی هستند که می خواهند زمان بیشتری را با شخصیت های در این فضای هولناک بگذرانند.

چه داستان‌های تخیلی که از جنگ به عنوان پس‌زمینه استفاده می‌کنند یا داستان‌های واقعی در مورد سربازان، غیرنظامیان و رهبرانی که در روند این درگیری مشارکت داشتند، این سریال ها روی صفحه کوچک، اطلاعات، درام یا اکشن کافی برای رضایت هر جنگ‌دوستی را ارائه می‌دهند. بدین بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین سریال های جنگی در مورد جنگ جهانی اول آشنا کنیم.

۱۰- The Monocled Mutineer (1986)

بر اساس کتابی به همین نام از ویلیام آلیسون و جان فرلی، سریال The Monocled Mutineer شورش اتاپلس در سال ۱۹۱۷ را پوشش می دهد که در آن سربازان جوان در اتاپلس- یک انبار کلیدی و ایستگاه ترانزیت نیروی اعزامی بریتانیا در فرانسه – به دلیل آزارها و بی رحمی هایی که علیه شان صورت گرفته بود، در مقابل مافوق های خود دست به شورش زدند. این سریال در ابتدای پخش جنجال‌های زیادی به پا کرد و رسانه‌های راست‌گرای بریتانیایی تهیه‌کنندگان آن را به تعصب چپ‌گرایانه متهم کردند.

این سریال جنگی در چندین مورد اغراق می کند، اما این رویکرد به جای آسیب رساندن به سریال، کیفیت آن را افزایش می دهد. به عنوان مثال، گفته می شود که رهبر شورشیان سربازی به نام پرسی توپلیس (پل مک گان) است. او به اندازه قهرمانان نظامی خونسرد و شجاع است.

او عینک یک چشمی می پوشد و مانند اسکندر مقدونی صحبت می کند. او حتی موفق می‌شود فرار کند و از مجازاتی که همرزمانش در نهایت با آن مواجه می‌شوند، اجتناب می کند. با این حال، توپلیس واقعی هرگز در این شورش شرکت نداشت.

گزارش‌های تاریخی مختلف تأیید کرده‌اند که واحد نظامی توپلیس هنگام وقوع شورش اتاپلس در مسیر رفتن به هند بود. با این حال، در حالی که مطبوعات و دولت تاچر خشمگین بودند، همه به عالی بودن سریال The Monocled Mutineer اذعان داشتند. این سریال تاریخی نامزد ۹ جایزه بفتا شد و بیش از ۱۰ میلیون نفر آن را تماشا کردند.

۹- Women at War (2022)

میم‌های مربوط به جنگ که فمینیست‌ها را هدف قرار می‌دهند، همیشه به این نکته اشاره می‌کنند که زنان در طول دو جنگ جهانی زندگی نسبتاً راحت (یا دستکم راحت تری نسبت به مردان) داشتند، زیرا مجبور نبودند در سنگرها و خندق ها حضور داشته و بجنگند. اما سریال Women at War ثابت می کند که اینطور نبوده است.

این سریال فرانسوی-بلژیکی دارای چهار شخصیت اصلی است. یکی اگنس (ژولی دو بونا)، راهبه ای قوی و سردسته راهبه های صومعه ای است که به عنوان یک بیمارستان موقت عمل می کند. مارگریت (آدری فلورو)، یک روسپی فرانسوی؛ سوزان (کامیل لو)، یک پرستار طرفدار حق سقط جنین برای زنان و کارولین (سوفیا اسیدی) که کارخانه کامیون سازی شوهرش را مدیریت می کند، در حالی که شوهرش در میدان جنگ حضور دارد. این چهار زن با چالش های مختلف مرتبط با مردسالاری روبرو هستند و مسیر زندگی آن ها اغلب با هم درگیر می شود.

طرفداران داستان های جنگی با حضور زنان در نقش های اصلی، از سریال زنان در جنگ لذت خواهند برد، زیرا شخصیت های اصلی بسیار متعهد هستند در حالی که سعی می کنند بر مشکلات خود فائق آیند.

برای سوزان، شهروندان زخمی تنها نگرانی او نیستند. یک کارآگاه پاریسی نیز در داستان است که مصمم است او را بکشد، از این رو داستان او شبیه یک شخصیت فراری روایت می شود. از طریق شخصیت او، بحث طرفداری از حق سقط جنین و حق زندگی نیز مورد بحث قرار می گیرد.

داستان مارگریت، از سوی دیگر، پیچیدگی های روابط کارفرما و کارمند را برجسته می کند. با پیشرفت داستان مشخص می شود که او با صاحب یک روسپی خانه درگیری دارد و همه چیز اغلب از کنترل خارج می شود.

مادر اگنس نیز مشکلات بزرگتری دارد، زیرا باید راهی برای خلاص شدن از شر کشیشی که از کارآموزان جوان سوء استفاده جنسی می کند، بیابد. علاوه بر این، او پس از دلبستگی به یکی از بیمارانش، خود را دچار تعارض می‌ بیند، با این حال او عهد تجرد به عنوان یک راهبه را پذیرفته است.

سپس به کارولین می رسیم که برادر شوهرش فکر می کند یک زن نباید مسئول یک کارخانه خودروسازی باشد، بنابراین برای کنترل این کارخانه با او درگیر می شود. طرفداران اکشن نگران نباشند زیرا این سریال فقط یک درام خالص نیست. چند سکانس نبرد احساسی در سریال وجود دارد، به ویژه یکی که در آن آلمانی ها از گاز علیه سربازان فرانسوی استفاده می کنند. اثرات این حمله شیمیایی آنقدر بد است که پزشکان در مورد راه های درمان آسیب دیدگان هیچ گزینه و ایده ای ندارند.

۸- Gallipoli (2015)

طرز فکر جوانان در اوایل قرن بیستم ممکن است نسل کنونی را که آرامش و امنیت را ترجیح می دهند، گیج کند. در آن زمان، نوجوانان آرزوی جنگیدن برای کشورشان را داشتند، بنابراین با رضایت و شادی در ارتش ثبت نام می کردند. شخصیت تونی (کودی اسمیت-مک فی) در سریال گالیپولی چنین شخصیت جوانی است.

علیرغم اینکه این جوان ۱۷ ساله به سن قانونی نرسیده است، مدارک لازم را جعل می کند تا بتواند در نبرد در شبه جزیره گالیپولی به برادر بزرگ ترش بپیوندد. او به زودی از واقعیت های ترسناک و خشن جنگ آگاه می شود.

گالیپولی سریالی درباره اتفاقات غیرمنتظره است. این سریال نشان می دهد که وقتی گلوله ها به پرواز در نمی آیند چه اتفاقی می افتد و از این رو جنبه انسانی افراد حاضر در جنگ را به تصویر می کشد. بنابراین بینندگان می‌توانند منتظر شوخی‌هایی درباره باد معده و لحظات غیرعادی باشند که در آن طرف‌های متخاصم لحظاتی را برای تخلیه کردن اجساد مردگان از جنگ دست می کشند، در حالی که بر سر یکدیگر فریاد می زنند.

به دلیل این رویکرد، این سریال مانند یک سخنرانی در مورد تاریخ نیز جلوه می کند. زمانی که تیتراژ پایانی قسمت آخر بالا می رود، هر بیننده ای دانش دایره المعارفی و قابل توجهی در مورد کارزار نظامی گالیپولی در سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۶ خواهد داشت و اینکه چگونه این نبرد به شکل گیری هویت ملی نیوزیلند و استرالیا کمک کرد.

۷- The Fall of the Empire (2005)

باور عمومی بر این است که اگر کشورهای درگیر جاسوسان بهتری داشتند، جنگ جهانی اول می توانست تلفات کمتری داشته باشد. بریتانیکا این موضوع را به صراحت بیان کرده و تصریح می کند که این درگیری “اغلب در نگاه به گذشته به عنوان یک شکست غم انگیز اطلاعاتی ذکر می شود.”

در آغاز جنگ، بیشتر کشورها شبکه‌های جاسوسی قوی را که اکنون دارند، نداشتند، و سریال The Fall of the Empire به بررسی وضعیت روسیه در آن دوران می‌پردازد. وقایع این سریال از نگاه یک افسر ضد جاسوسی روسی به نام سرگئی پاولوویچ کوستین (الکساندر بالوف) روایت می شود، جایی که او در تلاش است تا از منابع محدود خود حداکثر استفاده را ببرد، در حالی که از حلقه های بوروکراسی او را درمانده کرده است.

سریال The Fall of the Empire همان کاری را می کند که اکثر سریال های جاسوسی خوب انجام می دهند. دیالوگ های جاسوسی استانداردی در این سریال وجود دارد مانند “اتاق را تمیز کنید!”، “سوژه خنثی شده است”، “شما تصویر دارید؟”، “دارایی لو رفته است”، و “ما باید این را مهار کنیم.”

مهمتر از همه، این سریال به همه یادآوری می کند که جنگ چیزی بیشتر از جنگیدن و دستور دادن است. به طور کلی، در اینجا واقعیت و داستان به زیبایی ترکیب شده اند. هیچ‌کدام از شخصیت‌های اصلی در واقعیت وجود نداشته اند، اما شخصیت‌های مکملی مانند لاور کورنیلوف و نادژدا کروپسکایا همگی بیش از یک قرن پیش در زمان جنگ جهانی اول وجود واقعی داشته اند.

۶- ۳۷ Days (2014)

سریال «۳۷ روز» در واقع اشاره به مدت زمانی است که پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند اتریش طول کشید تا بریتانیا به آلمان اعلان جنگ کند. ورود بریتانیا به طور رسمی شروع جنگ را مشخص کرد و سریال ۳۷ Days به بررسی آنچه در طول سه هفته قبل از این تصمیم‌ مهم رخ داده است، می‌پردازد.

بنابراین، این سریال بینندگان را از وحشت میدان نبرد دور می‌کند و آن‌ها را به اتاق‌های اعضای کابینه دولت بریتانیا می‌برد، جایی که سیاستمداران و ژنرال‌های جنگ‌افروز استراتژی‌های خود را طراحی کرده و بهترین راه را برای نشان دادن قدرت نظامی خود پیدا می‌کنند.

چیزی که بلافاصله با تماشای ۳۷ Days مشخص می شود این است که در وقوع جنگ جهانی اول چیزی بیش از قتل یک آرشیدوک وجود داشت. ناسیونالیسم، امپریالیسم و ​​انواع دیگر «ایسم ها» به هر طریقی به وقوع جنگ کمک کردند. بیشتر شبیه یک درگیری لفظی و دیس زدن در دنیای رپ بوده است.

بریتانیا خواهان این جنگ نبود و وزیر خارجه وقت، سر ادوارد گری سعی کرد تا حد امکان با روند دیپلماتیک با این مسئله روبرو شود. با این حال، یک ترانه “دیس” توسط دشمن ضبط شده بود، و بریتانیایی ها نیز باید به آن پاسخ می دادند. بنابراین، در اینجا با سریالی مواجه خواهید بود که احتمالاً طرفداران فیلم‌های تریلر سیاسی را راضی می‌کند، همانطور که دوستداران تاریخ را خرسند خواهد کرد. هر قسمت که می گذرد، به مخاطب یادآوری می شود که چند روز تا شروع جنگ باقی مانده است.

۵- Wings (1977-1978)

نباید این سریال با فیلمی برنده بهترین فیلم اسکار در سال ۱۹۲۷ به همین نام اشتباه گرفت. سریال Wings مسیر کاری شهروندی بریتانیایی به نام آلن فارمر را دنبال می کند، روایتی که از روزهای فعالیتش به عنوان آهنگر شروع می شود و تا دوران خدمتش به عنوان خلبان جنگنده در طول جنگ جهانی اول ادامه می یابد.

همچنین فارمر دوستی دارد که هیچ کس آرزوی داشتنش را ندارد. این مرد بی وفا به نام گیلیون به محض اینکه اخباری غیرواقعی در مورد مرگ این خلبان پخش می شود، به دوست دختر فارمر نزدیک شده و با او وارد رابطه می شود. عموم مردم تمایل دارند تصور کنند که هر بخش نظامی با دیگر بخش ها هماهنگ هستند، اما هرگز اینطور نیست.

سریال Wings فاش می کند که خلبانان به دلیل تحصیلات عالیه و حقوق بالاتر، همیشه به چشم تحقیر به سربازان داخل سنگرها نگاه می کردند. به این ترتیب، فارمر با وجود اینکه مانند دیگر خلبانان همرزمش بدجنس نیست، با خشم و تحقیر افسران ارشدتر مواجه می‌شود.

شاید به دلیل بودجه محدود، سکانس های پرواز در سطح Top Gun نیستند، اما بعید است بینندگان از این موضوع عصبانی شوند. هر نقصی که این سریال در زمینه نبردهای تن به تن هوایی رضایت بخش دارد، در حوزه داستان و دیالوگ جبران می شود.

۴- ۱۹۱۵ (۱۹۸۲)

بر اساس رمان راجر مک‌دونالد به نام ۱۹۱۵: A Novel of Gallipoli، سریال ۱۹۱۵، داستانی در مورد بلوغ است که سرگذشت دو نوجوان به نام های والتر (اسکات مک گرگور) و بیلی (اسکات برگس) را دنبال می‌کند که از نوجوانان لجباز روستاهای استرالیا به سربازانی سرخورده تبدیل می‌شوند، بعد از اینکه به عنوان اولین نیروی امپراتوری استرالیا (AIF) در جنگ جهانی اول شرکت می کنند.

مانند بسیاری از جوانان دیگر در آن زمان، آنها برای به جنگ رفتن ثبت نام می کنند و معتقدند که این یک تجربه لذت بخش است که با شوخی، دشمن کُشی و هیجان همراه خواهد بود، اما متوجه می شوند که میدان جنگ شکل دیگری از جهنم است.

سکانس‌های نبرد در سریال جنگی ۱۹۱۵ چیزی است که بینندگان قبلاً ندیده‌اند. داستانی که قبل از رفتن این دو مرد به جنگ روایت می شود، چیزی است که این سریال را به یکی از بهترین ها در ژانر خود تبدیل می کند. قبل از اینکه بیلی بتواند با اسلحه اش شلیک کند، نشان داده می شود که او پسر جوانی با شخصیت زن باره گی است که دخترهای زیادی را دور خود جمع می کند. او حال و هوای یک پسر بد را داشته و آنقدر جذاب است که هم زنان مجرد و هم زن متاهل به او پیشنهاد رابطه می دهند.

از طرف دیگر، والتر مودب تر و خجالتی تر است، اما این مانع از دوست شدن این نمی شود. در حالی که این سریال به ماجرای دوستی شخصیت های اصلی می پردازد، بینندگان با فیلمبرداری خیزه کننده ای همراه با مناظر زیبا روبرو می شوند.

سکانس هایی از میخانه‌ها، ایستگاه‌های راه‌آهن، و مزرعه‌های بزرگ… و خیلی مناظره خیره کننده دیگر در این سریال وجود دارد که نشان می دهند زندگی در دنیای بدون جنگ چقدر زیباست (و باید باشد).

۳- Parade’s End (2012)

سال‌ها قبل از اینکه بندیکت کامبربچ پورتال‌هایی را به سوی جهان های چندگانه باز کند و مرد عنکبوتی را به باد تمسخر بگیرد، او اشراف زاده ای بریتانیایی به نام کریستوفر تیتجنز در سریال Parade’s End بود. در این سریال، دردسرهای این استاد آمار دولتی دقیقاً مربوط به جنگ نیست.

او یک همسر خیانتکار دارد و اتفاقاً عاشق یک زن جوان مدافع حق رأی زنان نیز شده است. در حالی که او مشغول فکر کردن و تصمیم گیری برای مدیریت اتفاقات اخیر زندگی اش است، وحشت جنگ جهانی اول از راه می رسد.

تیم گودمن در نقد خود برای هالیوود ریپورتر ، از این سریال به عنوان «نسخه خاص تر دانتون ابی» یاد می کند، زیرا «کمتر آبکی است». این تعاریف از سریال فوق ماندگار شده و بسیاری از منتقدان آن را با یکی از بهترین سریال ها در مورد دهه ۲۰ مقایسه می‌کنند.

مطمئناً، Parade’s End پیچیده‌تر است، اما این بازی های فوق‌العاده‌ بازیگران است که آن را قادر می‌سازد درخشان تر باشد. کامبربچ به خاطر بازی اش در این سریال نامزد جایزه امی شد در حالی که ربکا هال (بازیگر نقش همسر لاقید کریسی) نامزد جایزه بفتا شد.

این دو بازیگر نقش اصلی به طرز شگفت انگیزی دیدگاه‌های اخلاقی متناقض شخصیت‌هایشان را به مخاطب منتقل می‌کنند که آن‌ها را به یک اندازه دوست‌داشتنی و نفرت‌انگیز می‌سازد.

۲- When We Go to War (2015)

داستان سریال When We Go to War حول خانواده کارآفرین اسمیت در اوکلند، نیوزیلند است و نشان می‌دهد که زندگی اعضای آن قبل (و در طول جنگ) چگونه بوده است. طرح داستان بر اساس یک سری نامه بنیان نهاده شده است، بنابراین هر قسمت عمدتاً بر اساس ارتباط نوشتاری بین یک شخصیت با شخصیت دیگر است.

بسیاری از رویدادهای سریال در اسکندریه رخ می دهد و دلیل خوبی برای آن وجود دارد. در طول جنگ جهانی اول، متفقین امیدوار بودند که این منطقه را نابود کنند زیرا یک مرکز راه آهن استراتژیک برای امپراتوری عثمانی بود. طرح سریال بهترین چیز در مورد آن نیست … بلکه نقطه قوت این سریال شخصیت های آن هستند.

چه یک پرستار فمینیست پیشرو باشد که به همان اندازه که از انجام کالبد شکافی لذت می‌برد از رابطه جنسی نیز لذت می‌برد، یا یک عضو خانواده شناخته شده که ترجیح می‌دهد وقت خود را به دود کردن تریاک بگذراند تا اینکه برای رفتن جنگ پیشقدم شود، بنابران در این سریال شخصیت های جذاب کم نیستند.

همچنین سریال When We Go to War به بررسی بسیاری از مسائل اجتماعی که در موازات جنگ جریان دارند نیز می پردازد. به عنوان مثال، اعضای چندین قبیله نیوزیلندی با پیوستن به ارتش مخالفت می کردند زیرا می ترسیدند پس از رفتن به میدان نبرد، زمین هایشان به سرقت برود. در همین راستا، یک داستان فرعی حقوقی برای تکمیل داستان های جنگ و عاشقانه این سریال نیز وجود دارد.

۱-The Passing Bells (2014)

The Passing Bells داستان های موازی از هر دو طرف شکاف جنگ جهانی اول را روایت می کند. یکی از شخصیت های اصلی یک شخصیت آلمانی، مایکل (جک لودن) و دیگری بریتانیایی، تامی (پاتریک گیبسون) است.

هر دو مرد در آغاز جنگ به ارتش ملحق می شوند و با چالش های مختلف ناشی از شغل و زندگی شخصی خود مواجه هستند. در برهه ای از داستان، داستان‌های آن‌ها به هم گره می‌خورد، جایی که مایکل اکنون اسیر جنگی است و تامی یکی از سربازانی است که از اسیران محافظت می‌کند.

طرفداران ژانر جنگی که به دنبال یک درام جنگی مناسب برای تماشا در کنار خانواده هستند، باید به The Passing Bells راضی باشند. سناریو این سریال توسط تونی جردن نوشته شده است (نویسنده ای که بیشتر برای سریال The Eastenders شناخته شده است).

علیرغم عدم وجود خونریزی و کشتار، این سریال هرگز سریال کسل کننده ای نیست. لحظات قدرتمند زیادی در سریال وجود دارد، مانند زمانی که تامی، که قبلاً از کشیدن نقاشی پرندگان در خانه لذت می برد، در داخل گل و لای خندق های جنگ جهانی اول یک نقاشی دیگر می کشد.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول
  • فیلم جنجالی داستان شد؛ توقف شماره‌گذاری X ۵۵ پرو
  • «باران کوثری» سه داستان کوتاه را برای نابینایان روایت کرد
  • فناوری ساخت یک رویا/نوابغ و فرهنگ نخبگانی یک جامعه اولین گام ایده پردازی هستند
  • جای خالی یک سریال ایرانی درباره حسن صباح 
  • دانلود سریال افعی تهران قسمت ۱۰ دهم ( دانلود قسمت 10 افعی تهران ) حجم رایگان
  • دانلود سریال افعی تهران قسمت 10 با حجم رایگان
  • ۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول؛ از Women at War تا Parade’s End
  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • ادامه «بدقولی کنداکتوری تلویزیون» با رخنه شبکه یک